آرام یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 14:58 :: نويسنده : شیبا
***************************************************************************
پسر به دختر: میدونی برای هدیه تولدت چی خریدم؟ دختر: نه!! یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 14:46 :: نويسنده : شیبا
بهانه ی دخترا: ? - فاصله سنی مون خیلی زیاده(یعنی خیلی از مرحله پرتی) ? - من به تو علاقه به اون صورت ندارم (یعنی خیلی بد هیکلی) ? - من الان تو موقعیت بدی هستم (یعنی دلم یه جا دیگه گیره) ? - تقصیر تو نیست تقصیر منه (یعنی عجب غلطی کردم با تو دوست شدم) ? - من تو دوستیمون از هیچ کاری دریغ نکردم (یعنی هر غلطی خواستم کردم) ? - دیروز یه خواستگار دکتر داشتم (یعنی زودتر بیا منو بگیر ) یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 14:42 :: نويسنده : شیبا
1- همشون میگن به هیچ پسری اطمینان ندارن اما با 10.000 تا پسر دوستن. لطفا به این سوالات پاسخ دهید>
۱-شما بعنوان مرد خانواده ، چقدر عیالتان را دوست دارید ؟! الف) به اندازه تعداد سکه های مهریه اش ! د) بله که راضی هستم البته تا زمانیکه بتوانم پول مهریه اش را جور کنم ! یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 1:47 :: نويسنده : شیبا
پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود
در یخچال را باز می کند عرق شرم ... بر پیشانی پدر می نشیند پسرک این را می داند دست می برد بطری آب را بر می دارد ... کمی آب در لیوان می ریزد صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "
پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ... آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||||
|